Torah تورات

Torah ترجمه فارسی تورات

تورات نام پنج کتاب اول از کتاب مقدس یا به عبارت دیگر پنج کتاب [سفر] اول از عهد عتیق که به اسفار خمسه هم شهرت دارد، و گاه توسعا به کل عهد عتیق اطلاق می‏گردد. در قاموس کتاب مقدس ذیل عنوان «پنج سفر موسی» آمده است: «کتابهای پنجگانه‏ ای که در اول مجلد عهد عتیق واقع است.» این کتاب به اعتقاد یهودیان و نیز مسلمانان در کوه سینا، به زبان عبری، به صورت الواحی بر حضرت موسی کلیم ‏الله (عليه السلام) نازل شده است.

Download Torah in Persian (Farsi) pdf دانلود ترجمه فارسی تورات

================

تورات به زبان فارسی

<pتَورات / تؤرات / (به عبری: תּוֹרָה)؛ نامی است عبری که به پراهمّیت‌ ترین نوشتار یهود داده شده و به باور آنان به‌وسیله یهوه (خداوند) به موسی وحی شده‌است. تورات اولین بخش از کتاب «تنخ» بوده و مشتمل بر پنج کتاب می‌باشد. به همین خاطر، گاه «اسفار پنجگانه» و «کتب پنجگانه موسی» نیز خوانده می‌شود. این پنج کتاب به نام‌های زير معروفند:

برشیت בראשית (پیدایش)

شموت שמות (خروج)

وییقرا ויקרא (لاویان)

بمدیبار במדבר (اعداد)

دواریم דברים (تثنیه)

یهودیان و همچنین مسیحیان و سامری‌ها در طول دورانها، بسیار به تورات حرمت نهاده‌اند. «کتاب مقدس» مسیحیان، کتاب یهود را با اختلافاتی چند با نام «عهد عتیق»، در خود دارد.

عناوین کتاب عبری از پنج کلمه اول متون مربوطه اخذ شده‌است با این وجود عنوان عبری اعداد از پنجمین کلمه متن مربوطه گرفته شده‌است. تورات به سه دوران تغییر رابطه بین خداوند و مردم اشاره دارد:

یازده فصل اول کتاب پیدایش به «پیدایش» و نظم جهان و تاریخچه ارتباط اولیه بین خداوند و مردم اشاره دارد.

سی و نه فصل بعدی کتاب به عهد خداوند با اجداد عبری، ابراهیم، اسحاق، یعقوب (که به او اسرائیل هم می‌گویند) و فرزندان یعقوب - بنی‌اسرائیل - مخصوصا یوسف اشاره دارد. در این فصل‌ها به فرمان خداوند به ابراهیم مبنی بر ترک خانواده و زادگاهش شهر اور و مراجعت وی به سرزمین کنعان و همچنین نحوه مهاجرت بنی‌اسرائیل به مصر اشاره شده‌است.

چهار کتاب دیگر تورات به داستان موسی اشاره دارند که صدها سال پس از ابراهیم زندگی می‌کرد. داستان وی در کنار داستان آزادی قوم بنی‌اسرائیل از بردگی در مصر و عهد مجدد آنان با خداوند در کوه سینا و همچنین سرگردانی آنها در صحرا تا زمان ورود نسلی جدید به سرزمین کنعان اشاره دارد. تورات با مرگ موسی پایان می‌یابد.

تورات شامل ۶۱۳ فرمان از جانب خداوند است که این فرمان‌ها به «میتس وات» معروف‌اند و از زمان بردگی در سرزمین مصر تا زمان آزادی در سرزمین کنعان به صورت وحی بر پیامبران نازل شده‌اند. این فرامین پایه قانون مذهبی یهودیان (هلاخاء) را تشکیل می‌دهد. تورات از ۵۴ بخش تشکیل شده که به ترتیب در آیین عبادت یهودیان قرائت می‌شود و از ابتدای کتاب پیدایش تا انتهای کتاب تثنیه را در بر می‌گیرد. این قرائت در پایان بخش سکوت مجدداً آغاز می‌گردد که این بخش را «تورات سیمکات» می‌نامند.

************************

************************

************************

سوار بر درازگوش و شتر سوار در تورات اشاره به چه كسانيست؟ عيسی (ع) و حضرت محمّد(ص)؟

هنگامیکه گفته می شود امام رضا در بحث با آن روحانی یهودی از کتاب اشعیاء نبی مطلبی آوردند در این مضمون که شتر سوار و الاغ سواری می آیند، که الاغ سوار حضرت مسیح و شتر سوار حضرت محمّد(ص) هستند گفته می شود که چنین چیزی نیامده است! آیا درست ميویند؟ به خصوص در ترجمه های فارسی نظیر این

وحی درباره بیابان بحر: چنانکه گردباد در جنوب می آید، این نیز از بیابان از زمین هولناک می آید (1).....و چون فوج سواران جفت جفت و فوج الاغان وفوج شتران را بیند آنگاه به دقت تمام توجه بنماید (7)....و اینک فوج مردان و سواران جفت جفت میآیند و او پاسخ داده، گفت: بابل سقوط کرد سقوط کرد و تمامی تمثال های تراشیده خدایانش را بر زمین شکسته اند.(9)

(اشعیا 21 : 1 – 9)

اگر بخوانیم چنین چیزی دیده نمی شود، جدای از اینکه این خود نشانه ای از ادامه دار بودن تحریف و جرح و تعدیل در کتاب مقدس است،

در انجیل متی باب 21 از فقره 1 تا 5 به موضوع جالبی اشاره می کند که حضرت مسیح یکی از نشانه های ظهورش را همان پیش بینی آن نبی می داند که الاغ سواری وارد شهر می شود.... و برای همین دستور می دهد تا شاگردانش الاغی برای او تهیه کنند تا با الاغ وارد شود!!!

"و چون نزدیک به اورشلیم رسیده، وارد بیت فاجی نزد کوه زیتون شدند. آنگاه عیسی دو نفر از شاگردان خود را فرستاده، بدیشان گفت: در این قریه ای که پیش روی شما است بروید و در حال، الاغی با کره اش بسته خواهید یافت. آنها را باز کرده، نزد من آورید. وهرگاه کسی به شما سخنی گوید، بگویید خداوند بدین ها احتیاج دارد که فی الفور آنها را خواهد فرستاد. و این همه واقع شد تاسخنی که نبی گفته است تمام شود که دختر صهیون را گویید اینک پادشاه تو نزد تو می آید با فروتنی و سوار بر الاغ و بر کره الاغ."

(متی 21: 4 و 5)

ای دختر صهیون بسیار وجد بنما و ای دختر اورشلیم آواز شادمانی بده اینک پادشاه تو نزد تو میآید. او عادل و صاحب نجات و حلیم می باشد و بر الاغ و بر کره الاغ سوار است.

(زکریا 9:9)

خوب حالا متن اصلی عبری آن ترجمه عجیب بالا را می آوریم

متن عبری تورات:

מַשָּׂא מִדְבַּר־יָם כְּסוּפֹות בַּנֶּגֶב לַחֲלֹף מִמִּדְבָּר בָּא מֵאֶרֶץ נֹורָאָה ...... וְרָ֣אָה רֶ֗כֶב צֶ֚מֶד פָּֽרָשִׁ֔ים רֶ֥כֶב חֲמֹ֖ור רֶ֣כֶב גָּמָ֑ל וְהִקְשִׁ֥יב קֶ֖שֶׁב רַב־קָֽשֶׁב ...... וְהִנֵּה־זֶ֥ה בָא֙רֶ֣כֶב אִ֔ישׁ צֶ֖מֶד פָּֽרָשִׁ֑ים וַיַּ֣עַן וַיֹּ֗אמֶר נָפְלָ֤ה נָֽפְלָה֙ בָּבֶ֔ל וְכָל־פְּסִילֵ֥י אֱלֹהֶ֖יהָ שִׁבַּ֥ר לָאָֽרֶץ

مشا مدبر یم کسوفوت بنجب لحلف ممدبر با مارص نوراه (1)

..... وراه رکب صمد فرشیم رکب حمور رکب جمل وهقشیب قشب رب قشب (7)

...... وهنهزه با رکب ایش صمد فرشیم ویعن ویامر نفله نفله ببل وکلفسیلی الهیه شبر لارص (9)

وحی درباره بیابان بحر: چنانکه طوفان از بیابان (جنوب) میآید، این نیز از بیابان (جنوب) از زمین هولناک میآید(1) .... ببیند یک جفت مَرکَب سوار، سوار بر الاغ ، سوار بر شتر آنگاه گوش کند توجه کند به دقت تمام توجه کند (7)

.... و اینک یک جفت سوار میآیند و او پاسخ داده گفت: بابل سقوط کرد سقوط کرد و تمامی تمثال های تراشیده خدایانش را بر زمین شکسته اند. (9)

 

(اشعیاء 21 : 1 – 9)

در کتاب مقدس بشارت به آمدن دو سوار آمده است که مشخص شد که یکی از آنهامسیح بوده است ، پس سوار دوم کیست؟ آن شتر سوار چه کسی است؟ در کتاب مقدس بشارت به آمدن سواری از صحراها آمده که از شاهراهی به نام شاهراه قدوسیت می آید! آن سواری که از صحراها می آید چه کسی است؟

 

در زير مطالب مرتبط به این موضوع گردآوری شده است

حالا اگر این پیشگویی اشعیاء نبی را بگذارید کنار این پیشگویی دیگر کتاب اشعیاء در باره آمدن دو سرور ، یکی از راهی نزدیک و دیگری از شاهراهی در عربه

קֹ֣ול קֹורֵ֔א בַּמִּדְבָּ֕ר פַּנּ֖וּ דֶּ֣רֶךְ יְהוָ֑ה יַשְּׁרוּ֙ בָּעֲרָבָ֔ה מְסִלָּ֖ה לֵאלֹהֵֽינוּ׃ قول قورا بمدبر فنو درک یهوه یشرو بعربه مسله لالهینو qwōl qwōrē’ bammiḏəbār pannû dereḵə yəhwâ yaššərû bā‘ărāḇâməsillâ lē’lōhênû:

صدای ندا کننده ای در بیابان: راه خداوند را راست سازید شاهراهی برای خداوند ما در عربه

(اشعیاء 40: 3)

و برای یکی دیگر از آنها در مزامیر آمده:

שִׁ֤ירוּ ׀ לֵֽאלֹהִים֮ זַמְּר֪וּ שְׁ֫מֹ֥ו סֹ֡לּוּ לָרֹכֵ֣ב בָּ֭עֲרָבֹות בְּיָ֥הּ שְׁמֹ֗ו וְעִלְז֥וּ לְפָנָֽיו׃

شیرو لالهیم زمرو شمو سلو لرکب بعربوت بیه شمو وعلزو لفنیو

برای خدا سرود بخوانید و به نام او ترنم نمایید و شاهراهی درست کنید برای آن سواری که در صحراها است. نام اوخداوند است! به حضورش به وجد آیید!

(مزامیر 68: 4)

و آدمهای لنگ، مثل آهو جست و خیز می کنند، میرقصند، و آنهایی که لال هستند، با شادی فریاد میزنند. نهرهای آب در بیابان(عربه)جاری خواهد شد. 7 شنهای سوزان مبدّل به دریاچه میشوند، و زمین خشک، پر از چشمه های آب خواهد شد. جایی که منزلگاه شغال ها بود، اکنون در آن خزه میروید و تبدیل به نِی ستان شده است. 8 در آنجا شاهراهی خواهد بود، به نام شاهراه قدّوسیت

(اشعیاء 35: 6 & 8)

و حالا عربه کجاست؟ عربه سرزمینی واقع در شمال غربی حجاز (شبه جزیره عربستان) بین فلسطین و بین النهرین و در حدود اردن کنونی ، معروف به عربستان سنگی ، و محل سکونت اعراب مستعربه(عرب شده) نَبَطی، از بنی اسماعیل و از نسل پسر ارشد اسماعیل به نام نبایوت هستند که نامشان را از او گرفته اند!

و جالب اینجاست که یحیی در پاسخ پرسش کاهنان و لاویان، خود را آن ندا کننده معرفی می کند، در بشارت آمدن همان الاغ سوار:

امرانا قلا دقرا بمدبرا داشوو اورحه دمریا ایکنا دامر اشعیا نبیا (انجیل آرامی 1: 23) (یحیی)گفت: من صدای ندا کننده ای در بیابانم که راه خداوند را راست کنید چنانکه اشعیاء نبی گفت.

(انجیل یوحنا 1: 23)

و آمدن آن دو سرور موعود آنچنان برای بنی اسرائیل روشن بود که موجب اختلاف بین آنها هم شد که عیسی کدام یک از آنهاست؟

بسیاری از کسانی که این سخن را شنیدند گفتند: این مرد واقعاً همان نبی است. دیگران گفتند: او مسیح است. و عدّه ای هم گفتند: آیا مسیح از جلیل ظهور میكند؟ مگر کتاب مقدّس نمیگوید که مسیح باید از خاندان داوود و اهل دهکدهٔ داوود یعنی بیت لحم باشد؟ به این ترتیب دربارهٔ او در میان جمعیّت دو دستگی به وجود آمد.

(انجیل یوحنا 7: 40 & 43)

اكنون مسئله اساسی اینجاست كه الاغ سوار بنا بر گفته عهد عتیق و خود مسیح در انجیل کنونی ، مسیح می باشد! پس شتر سوار چه کسی است که قرار است بیاید؟

البته مسلمانان معتقداند که آن شتر سوار حضرت محمد(ص) بود که در اولین روز ورود به مدینه، با شتر وارد شهر شد و آن شتر ماموریت داشت تا محل استقرار پیامبر و محل ساخت مسجد النبی را نشان دهد.

"خدا برخیزد و دشمنانش پراکنده شوند! و آنانی که از او نفرت دارند ازحضورش بگریزند. 2 چنانکه دود پراکنده میشود، ایشان را پراکنده ساز، و چنانکه موم پیش آتش گداخته میشود، همچنان شریران به حضور خدا هلاک گردند. 3 اما صالحان شادی کنند و در حضور خدا به وجد آیند و به شادمانی خرسند شوند. 4 برای خدا سرود بخوانید و به نام او ترنم نمایید و شاهراهی درست کنید برای آن سواری که در صحراها است. نام او خداوند است! به حضورش به وجد آیید! 5 پدر یتیمان و داور (یاور) بیوه زنان خداست در مسکن قدس خود."

(مزامیر 68: 1 & 5)

یک موردديگری هم هست که درزير به آن اشاره ميشود و آن دره مکه و چشمه زمزم است. بکه نام دیگر شهر مكّه است که در قرآن كريم آیه ٩٦ سوره آل عمران هم به آن اشاره شده است:

إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِینَ ﴿٩٦﴾

در حقیقت نخستین خانه اى که براى [عبادت] مردم نهاده شده همان است که در بکه [مکه] است و مبارک و براى جهانیان [مایه] هدایت است (96)

چه دل پذیر است خانه های تو! ای یهوه صبایوت ......4 خوشا بحال آنانی که در خانه ات ساکنند که تو را دائم تسبیح میخوانند، سلاه. 5 خوشا به حال انسانی که از تو نیرو مییابد و شاهراه هایتو در دلهای ایشان است. 6 چون از دره بکا عبور می کنند، آنجا راچشمه سار میسازند ؛ بله باران آن را به برکات میپوشاند.

(مزامیر 84: 1 & 6)

نکته نخست : توضیحی در مورد این ترجمه.

در عبری جنوب و بیابان یک کلمه هستند، در ترجمه بآلآ در یک قسمت جنوب و در قسمت دیگر صحرا آورده شده آست که تا حد امکان ارتباط آنها با هم قطع ميشود!

در زبانهای سامی مانند عبری و عربی مضاف و مضاف الیه و صفت و موصوف در چهار چیز هماهنگی و تبعیت دارند از جمله : عدد و جنس

مثلاً : در حالت مفردالطالب النظیف که در فارسی می شود دانش آموز تمیز و در حالت جمع الطالبین النظیفین، ولی در فارسی می شوددانش آموزان تمیز یا در حالت مفرد کتابٌ مفیدٌ که در فارسی می شود کتاب مفید و در حالت جمع کتابینَ مفیدینَ، ولی در فارسی می شود کتابهای مفید در عبارت عبری (رکب صمد فرشیم) اگر قرار بود لفظ به لفظ ترجمه شود ، می شد : یک جفت مَرکَب سواران که در فارسی چنین چیزی وجود ندارد و ترجمه فارسی آن می شود:یک جفت مَرکَب سوار یا به عبارت ساده تر می شود گفت : دو سوار و البته آنها همان معنی را از این عبارت می فهمند که ما می فهمیم!!

در بعضی از ترجمه ها با کمال تعجب می بینیم که در فقره مزامیر 68: 4 کلمه عربوت را به جای صحراها ، به ابرها ترجمه کرده اند!

4) این بخش به دست راست من بنشین تا دشمنانت را پای انداز تو سازم.از مزمور 110 را بگذارید کنار این آیه از تثنیه: گفت: خداوند از سینا آمد، و از سعیر بر ایشان طلوع نمود. و از کوه فاران درخشان گردید و با کرورهای مقدسین آمد، و از دست راست او برای ایشان شریعت آتشین پدید آمد. (تثنیه 33: 2)

نکته دوم برخی از موارد دیگر که در کتاب مقدس به عَرَبه اشاره شده:

וַיְהִ֡י כַּאֲשֶׁ֣ר רָ֠אָם צִדְקִיָּ֨הוּ מֶֽלֶךְ־יְהוּדָ֜ה וְכֹ֣ל ׀ אַנְשֵׁ֣י הַמִּלְחָמָ֗ה וַֽ֠יִּבְרְחוּ וַיֵּצְא֨וּ לַ֤יְלָה מִן־הָעִיר֙ דֶּ֚רֶךְ גַּ֣ן הַמֶּ֔לֶךְ בְּשַׁ֖עַר בֵּ֣ין הַחֹמֹתָ֑יִם וַיֵּצֵ֖א דֶּ֥רֶךְ הָעֲרָבָֽה׃

ویهی کاشر رام صدقیهو ملکیهوده وکل انشی هملحمه ویبرحو ویصاولیله منهعیر درک جن هملک بشعر بین هحمتیم ویصا درک هَعَرَبه

wayəhî ka’ăšer rā’ām ṣiḏəqîyâû meleḵə-yəhûḏâ wəḵōl| ’anəšê hammiləḥāmâ wayyiḇərəḥû wayyēṣə’û layəlâ min-hā‘îr dereḵə gan hammeleḵə bəša‘ar bên haḥōmōṯāyim wayyēṣē’ dereḵə hā‘ărāḇâ

وچون صدقیا پادشاه یهودا و تمامی مردان جنگی این را دیدند فرار کرده، به راه باغ شاه از دروازه ای که در میان دو حصار بود در وقت شب از شهر بیرون رفتند و (پادشاه) به راه عربه رفت.

(ارمیاء 39: 4)

بعضی ترجمه ها به جای عَرَبه ، اردن آورده اند!

**

אֵ֣לֶּה הַדְּבָרִ֗ים אֲשֶׁ֨ר דִּבֶּ֤ר מֹשֶׁה֙ אֶל־כָּל־יִשְׂרָאֵ֔ל בְּעֵ֖בֶר הַיַּרְדֵּ֑ן בַּמִּדְבָּ֡ר בָּֽעֲרָבָה֩ מֹ֨ול ס֜וּף בֵּֽין־פָּארָ֧ןוּבֵֽין־תֹּ֛פֶל וְלָבָ֥ן וַחֲצֵרֹ֖ת וְדִ֥י זָהָֽב׃

اله هدبریم اشر دبر مشه الکلیشرال بعبر هیردن بمدبر بَعَرَبَه مول سوف بینفارن وبینتفل ولبن وحصرت ودی زهب

’ēlleh hadəḇārîm ’ăšer diber mōšeh ’el-kāl-yiśərā’ēl bə‘ēḇer hayyarədēn bammiḏəbār bā‘ărāḇâ mwōl sûf bên-pā’rān ûḇên-tōfel wəlāḇān waḥăṣērōṯ wəḏî zâāḇ:

این است سخنانی که موسی به آنطرف اردن، در بیابان در عربه مقابل سوف، در میانفاران و توفل و لابان و حضیروت و دی ذهب با تمامی اسرائیل گفت (تثنیه1: 1)

וַֽנַּעֲבֹ֞ר מֵאֵ֧ת אַחֵ֣ינוּ בְנֵי־עֵשָׂ֗ו הַיֹּֽשְׁבִים֙ בְּשֵׂעִ֔יר מִדֶּ֙רֶךְ֙ הָֽעֲרָבָ֔ה מֵאֵילַ֖ת וּמֵעֶצְיֹ֣ן גָּ֑בֶר ס וַנֵּ֙פֶן֙ וַֽנַּעֲבֹ֔ר דֶּ֖רֶךְ מִדְבַּ֥ר מֹואָֽב׃

ونعبر مات احینو بنیعشو هیشبیم بشعیر مدرک هعربه مایلت ومعصین جبر ونفن ونعبر درک مدبر مواب

wanna‘ăḇōr mē’ēṯ ’aḥênû ḇənê-‘ēśāw hayyōšəḇîm bəśē‘îr midereḵə hā‘ărāḇâmē’êlaṯ ûmē‘eṣəyōn gāḇer swannēfen wanna‘ăḇōr dereḵə miḏəbar mwō’āḇ:

پس از برادران خود بنی عیسو که در سعیر ساکنند، از راه عَرَبه از ایلت و عصیون جابر عبور نمودیم پس برگشته، از راه بیابان موآب گذشتیم. (تثنیه 2: 8)

 

וְהָֽעֲרָבָ֖ה וְהַיַּרְדֵּ֣ן וּגְבֻ֑ל מִכִּנֶּ֗רֶת וְעַ֨ד יָ֤ם הָֽעֲרָבָה֙ יָ֣ם הַמֶּ֔לַח תַּ֛חַת אַשְׁדֹּ֥ת הַפִּסְגָּ֖ה מִזְרָֽחָה׃

وهعربه وهیردن وجبل مکنرت وعد یم هعربه یم هملح تحت اشدت هفسجه مزرحه

wəhā‘ărāḇâ wəhayyarədēn ûḡəḇul mikinnereṯ wə‘aḏ yām hā‘ărāḇâ yāmhammelaḥ taḥaṯ ’ašədōṯ hapisəgâ mizərāḥâ:

و عَرَبه را نیز و اردن و کنارهاش را ازکنرت تا دریای عَرَبه که بحرالملح (دریای مرده) باشد، زیر دامنه های فسجه به طرف مشرق دادم.

(تثنیه 3: 17)

به دریای مرده (بحر المیت دریای ملح دریای نمک) دریای عربه هم می گویند!!!

וְכָל־הָ֨עֲרָבָ֜ה עֵ֤בֶר הַיַּרְדֵּן֙ מִזְרָ֔חָה וְעַ֖ד יָ֣ם הָעֲרָבָ֑ה תַּ֖חַת אַשְׁדֹּ֥ת הַפִּסְגָּֽה׃ פ

وکلهعربه عبر هیردن مزرحه وعد یم هعربه تحت اشدت هفسجه

wəḵāl-hā‘ărāḇâ ‘ēḇer hayyarədēn mizərāḥâ wə‘aḏ yām hā‘ărāḇâ taḥaṯ ’ašədōṯ hapisəgâ: f

و تمامی عربه به آنطرف اردن بسوی مشرق تا دریای عربه (دریای مرده) زیر دامنه های فسجه.

(تثنیه 4: 49)

بعضی ترجمه ها به جای عَرَبه ، شرق رود اردن آورده اند!

וְהָעֲרָבָה֩ עַד־יָ֨ם כִּנְרֹ֜ות מִזְרָ֗חָה וְ֠עַד יָ֣ם הָעֲרָבָ֤ה יָם־הַמֶּ֙לַח֙ מִזְרָ֔חָה דֶּ֖רֶךְ בֵּ֣ית הַיְשִׁמֹ֑ות וּמִ֨תֵּימָ֔ן תַּ֖חַת אַשְׁדֹּ֥ות הַפִּסְגָּֽה׃

وهعربه عدیم کنروت مزرحه وعد یم هعربه یمهملح مزرحه درک بیت هیشموت ومتیمن تحت اشدوت هفسجه

wəhā‘ărāḇâ ‘aḏ-yām kinərwōṯ mizərāḥâ wə‘aḏ yām hā‘ărāḇâ yām-hammelaḥ mizərāḥâ dereḵə bêṯ hayəšimwōṯ ûmitêmān taḥaṯ ’ašədwōṯ hapisəgâ:

و ازعَرَبه تا دریای کنروت به طرف مشرق و تا دریای عَرَبه، یعنی دریای نمک به طرف مشرق به راه بیت یشیموت و به طرف جنوب زیر دامن فسجه (یوشع 3:12)

וַיְהִ֞י כִּרְאֹ֣ות מֶֽלֶךְ־הָעַ֗י וַֽיְמַהֲר֡וּ וַיַּשְׁכִּ֡ימוּ וַיֵּצְא֣וּ אַנְשֵֽׁי־הָעִ֣יר לִקְרַֽאת־יִ֠שְׂרָאֵל לַֽמִּלְחָמָ֞ה ה֧וּא וְכָל־עַמֹּ֛ו לַמֹּועֵ֖ד לִפְנֵ֣י הָֽעֲרָבָ֑ה וְהוּא֙ לֹ֣א יָדַ֔ע כִּֽי־אֹרֵ֥ב לֹ֖ו מֵאַחֲרֵ֥י הָעִֽיר׃

ویهی کراوت ملکهعی ویمهرو ویشکیمو ویصاوانشی هعیر لقرات یشرال لملحمه هوا وکلعمو لموعد لفنی هعربه وهوا لا یدع کیارب لو ماحری هعیر

wayəhî kirə’wōṯ meleḵə-hā‘ay wayəmahărû wayyašəkîmû wayyēṣə’û ’anəšê-hā‘îr liqəra’ṯ-yiśərā’ēl lammiləḥāmâ hû’ wəḵāl-‘ammwō lammwō‘ēḏ lifənê hā‘ărāḇâ wəhû’ lō’ yāḏa‘ kî-’ōrēḇ lwō mē’aḥărê hā‘îr:

و چون ملک عای این را دید او و تمامی قومش تعجیل نموده، به زودی برخاستند، و مردان شهر به مقابله بنی‌اسرائیل برای جنگ به ‌جای معین پیش عَرَبه بیرون رفتند، و او ندانست که در پشت شهر برای وی در کمین هستند.(یوشع 8: 14)

بعضی ترجمه ها به جای عَرَبه ، دشت یا دره اردن آورده اند!

וְֽאֶל־הַמְּלָכִ֞ים אֲשֶׁ֣ר מִצְּפֹ֗ון בָּהָ֧ר וּבָעֲרָבָ֛ה נֶ֥גֶב כִּֽנֲרֹ֖ות וּבַשְּׁפֵלָ֑ה וּבְנָפֹ֥ות דֹּ֖ור מִיָּֽם׃

والهملکیم اشر مصفون بهر وبعربه نجب کنروت وبشفله وبنفوت دور میم

wə’el-hamməlāḵîm ’ăšer miṣṣəfwōn bâār ûḇā‘ărāḇâ neḡeḇ kinărwōṯ ûḇaššəfēlâ ûḇənāfwōṯ dwōr mîyām:

و نزد ملوکی که به طرف شمال در کوهستان، و در عَرَبه ، جنوب کنروت، و در دشت و در نافوت دور، به طرف مغرب بودند.(یوشع 11: 2)

بعضی ترجمه ها به جای عَرَبه ، دشت یا دره اردن آورده اند!

וַיִּקַּ֨ח יְהֹושֻׁ֜עַ אֶת־כָּל־הָאָ֣רֶץ הַזֹּ֗את הָהָ֤ר וְאֶת־כָּל־הַנֶּ֙גֶב֙ וְאֵת֙ כָּל־אֶ֣רֶץ הַגֹּ֔שֶׁן וְאֶת־הַשְּׁפֵלָ֖ה וְאֶת־הָעֲרָבָ֑ה וְאֶת־הַ֥ר יִשְׂרָאֵ֖ל וּשְׁפֵלָתֹֽה׃

ویقح یهوشع اتکلهارص هزات ههر واتکلهنجب وات کلارص هجشن واتهشفله واتهعربه واتهر یشرال وشفلته

wayyiqqaḥ yəhwōšu‘a ’eṯ-kāl-hā’āreṣ hazzō’ṯ hâār wə’eṯ-kāl-hanneḡeḇ wə’ēṯ kāl-’ereṣ hagōšen wə’eṯ-haššəfēlâ wə’eṯ-hā‘ărāḇâ wə’eṯ-har yiśərā’ēl ûšəfēlāṯōh:

پس یوشع تمامی آن زمین کوهستان و تمامی جنوب و تمامی زمین جوشن و دشت وعَرَبه و کوهستان اسرائیل و دشت آن را گرفت.(یوشع 11: 16)

بعضی ترجمه ها به جای عَرَبه ، دشت یا دره اردن آورده اند!

וְאֵ֣לֶּה ׀ מַלְכֵ֣י הָאָ֗רֶץ אֲשֶׁ֨ר הִכּ֤וּ בְנֵֽי־יִשְׂרָאֵל֙ וַיִּֽרְשׁ֣וּ אֶת־אַרְצָ֔ם בְּעֵ֥בֶר הַיַּרְדֵּ֖ן מִזְרְחָ֣ה הַשָּׁ֑מֶשׁ מִנַּ֤חַל אַרְנֹון֙ עַד־הַ֣ר חֶרְמֹ֔ון וְכָל־הָעֲרָבָ֖ה מִזְרָֽחָה׃

واله ملکی هارص اشر هکو بنییشرال ویرشو اتارصم بعبر هیردن مزرحه هشمش منحل ارنون عدهر حرمون وکلهعربه مزرحه

wə’ēlleh| maləḵê hā’āreṣ ’ăšer hikû ḇənê-yiśərā’ēl wayyirəšû ’eṯ-’arəṣām bə‘ēḇer hayyarədēn mizərəḥâ haššāmeš minnaḥal ’arənwōn ‘aḏ-har ḥerəmwōn wəḵāl-hā‘ărāḇâ mizərāḥâ:

پادشاهان مغلوب : و اینانند ملوک آن زمین که بنی ‌اسرائیل کشتند، و زمین ایشان را به آن طرف اردن به سوی مطلع آفتاب از وادی ارنون تا کوه حرمون، و تمامی عربه شرقی را متصرف شدند.(یوشع 12: 1) بعضی ترجمه ها به جای عَرَبه ، دشت یا دره اردن آورده اند!

בָּהָ֣ר וּבַשְּׁפֵלָ֗ה וּבָֽעֲרָבָה֙ וּבָ֣אֲשֵׁדֹ֔ות וּבַמִּדְבָּ֖ר וּבַנֶּ֑גֶב הַֽחִתִּי֙ הָֽאֱמֹרִ֔י וְהַֽכְּנַעֲנִי֙ הַפְּרִזִּ֔י הַחִוִּ֖י וְהַיְבוּסִֽי׃ ף

بهر وبشفله وبعربه وباشدوت وبمِدبَر وبنجب هحتی هامری وهکنعنی هفرزی هحوی وهیبوسی ف bâār ûḇaššəfēlâ ûḇā‘ărāḇâ ûḇā’ăšēḏwōṯ ûḇammiḏəbār ûḇanneḡeḇ haḥitî hā’ĕmōrî wəhakəna‘ănî hapərizzî haḥiûî wəhayəḇûsî: 3f

در کوهستان و دشت و عَرَبه و دشتها و صحرا و در جنوب از حتیان و اموریان وکنعانیان و فرزیان و حویان و یبوسیان. (یوشع 12: 8)

بعضی ترجمه ها به جای عَرَبه ، دشت یا دره اردن آورده اند!

וְעָבַ֛ר אֶל־כֶּ֥תֶף מוּל־הָֽעֲרָבָ֖ה צָפֹ֑ונָה וְיָרַ֖ד הָעֲרָבָֽתָה׃

وعبر الکتف مول هعربه صفونه ویرد هعربته

wə‘āḇar ’el-keṯef mûl-hā‘ărāḇâ ṣāfwōnâ wəyāraḏ hā‘ărāḇāṯâ:

و به‌ جانب شمالی در مقابل عَرَبه گذشته، به عَرَبه به زیر آمد.(یوشع 18: 18)

بعضی ترجمه ها به جای عَرَبه و عَرَبته ، دشت یا دره اردن آورده اند!

וַיֹּ֣אמֶר אֵלַ֗י הַמַּ֤יִם הָאֵ֙לֶּה֙ יֹוצְאִ֗ים אֶל־הַגְּלִילָה֙ הַקַּדְמֹונָ֔ה וְיָרְד֖וּ עַל־הָֽעֲרָבָ֑ה וּבָ֣אוּ הַיָּ֔מָּה

ویامر الی همیم هاله یوصایم الهجلیله هقدمونه ویردو علهعربه وباو هیمه

אֶל־הַיָּ֥מָּה הַמּֽוּצָאִ֖ים [וְנִרְפְּאוּ כ] (וְנִרְפּ֥וּ ק) הַמָּֽיִם׃

الهیمه هموصایم ونرفاو همیم

wayyō’mer ’ēlay hammayim hā’ēlleh ywōṣə’îm ’el-hagəlîlâ haqqaḏəmwōnâ wəyārəḏû ‘al-hā‘ărāḇâ ûḇā’û hayyāmmâ ’el-hayyāmmâ hammûṣā’îmwənirəpə’û wənirəpû hammāyim:

و مرا گفت: این آبها بسوی ولایت شرقی جاری می‌شود و به عربه فرود شده، به دریا می‌رود وچون به دریا داخل می‌شود آبهایش شفا می‌یابد. (حزقیال 47: 8)

بعضی ترجمه ها به جای عَرَبه ، دشت یا دره اردن آورده اند!

 

Add comment

Security code
Refresh